ml>
ای شهید کوی ربانی حسین نیست در عالم تو را ثانی حسین
کشتی این عالم ایجاد را لنگر وفرمان وسکانی حسین
جان به قربانت که جانرا کرده ای در ره الله قربانی حسین
عاشقان راه کوی خویش را در بقا فردوس ورضوانی حسین
در زمین کربلا خواندند تو را کوفیان از بهر مهمانی حسین
اندر آن دشت بلا کشتند تو را قومی دور از راه انسانی حسین
کرده ای با خون خود ترویج دین همچنان آیات قرآنی حسین
ای که قبل از آمدن در این جهان کرده جبریلت ثنا خوانی حسین
اشقیا گویا تو را نشناختند وارث ملک سلیمان حسین
خادمت را افتخار ی داده حق بیشتر از سلطانی حسین
یاورانت را همه کردند شهید فرقه ای دور از مسلمانی حسین
فرقهای دیگر زدند آتش زکین بر حریم آل عمرانی حسین
خادمت را افتخاری داده حق بیشتر از تاج سُلطانی حسین
من چه گویم تا عزا بر پا کنند یوسف ویعقوب کنعانی حسین
من چه گویم تا شود ماتم سرا عالم ایجاد یزدانی حسین
این شنیدم از فقیهی کین توئی عالم ایجاد را بانی حسین
همچنین با امر حق در دست تو گردد این عالم همه فانی حسین
پیش جدْت در زمان کودکی جبرئیلت کرد دربانی حسین
شیعیانت می کنند جان را فدا هم به ظاهر هم به پنهانی حسین
از تو میخواهم ببخشائی به من قوَت نطق وسخندانی حسین
تا کنم اندر مجالس روز وشب مدح تو جا سخنرانی حسین
کن نظر بر مفتخر تا او شود مستحق عفو سبحانی حسین
گر تو باشی شافعش روز جزا بگذرد از پل به آسانی حسین
کن شفاعت جد وباب ومادرش پیش ذات پاک رحمانی حسین
هم شفاعت کن همه اجداد او پیش داور روز پایانی حسین
شاعر:مرحوم حاج رجبعلی ربیعیان
نوشته شده توسط : مسافر کربلا